اولین باری که بدون کمک غلت زدی....
اولین باری که بدون کمک غلت زدی.... پسر نازم
روز چهارشنبه 2 بهمن 1392 یود که قرار بود واسه چک آپ 4 ماهگی شما بریم دکتر. لباسهات رو پوشونده بودم و روی زمین گذاشته بودمت و خودم داشتم آماده می شدم تا بابا بیاد دنبالمون که بریم. یه لحظه نگاهت کردم دیدم روی شکمت خوابیدی!!!!!!!!!!! هووووووووووورااااااااااااااااا !!!!!!!!!!! خودت تونسته بودی غلت بزنی ... بدون کمک. خیلی هیجان زده شدم. اومدم و دوباره برت گردوندم روی پشت. دوست داشتم خودم از اول نتیچه این تلاش یک هفته ای رو ببینم . به محض اینکه روی کمرت دراز کشیدی دو تا پاهات رو آوردی بالا و پرتاب کردی به سمت چپ و با یک حرکت حساب شده و سریع غلتیدی و افتادی روی شکمت. البته دست راستت زیر بدنت موند که اونو با کمی تلاش و کمک من با هم درش آوردیم.
این اولین مرحله از قدم برداشتن شما پسر یکی یدونه من بود. امیدوارم همه مراحل رو پشت سر هم و با سرعت طی کنی تا بتونی راه بری و روزای همراه با دویدن به دنبال شمای منم شروع بشه! 
چشم بهم بذاری میبینی چهار دست و پا داره میره
