رادمهررادمهر، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره
آرتامهرآرتامهر، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

رادمهر...آرتامهر.....دوفرشته زمینی ما

@photo.Radmehr پیج عکاسی مامان سحر

سه ماهگی

٤ دی 92 پسرکم امروز سه ماهت تموم شد. با هم و پیاده رفتیم مرکز بهداشت. وزنت 6200 شده بود. اما قدت رو نگرفت گفت چون نوسان داره الان نمیگیرم. البته ما هم اشتباهی این ماه رفتیم باید ماه دیگه واسه واکسن میرفتیم. صبح که از خواب بیدار شدی: وقتی برگشتیم از بهداشت: این بادی رو واست خریدم : تولدت مبارک قند عسلم. امروز نشد واست کیک و شمع بگیرم. بابایی سرش یه کمی شلوغه این روزا از سر کار دیر میاد خونه. قول میدم ماه دیگه!!! می بوسمت گل نازم.     ...
5 دی 1392

نمودار رشد

٤ مهر 1392              وزن: 2940              قد:49 ٢٠ مهر 1392             وزن : 3600             قد:50 5 آبان 1392            وزن : 5200            قد :56
27 آذر 1392

آخرین چکاپ . هفته 38

٢٩ شهریور 1392 پسرم چهارشنبه 27 شهریور ساعت 5 بعدازظهر بود که واسه آخرین بار رفتیم دکتر کریمی. جواب سونو رودید و گفت که رشد خوب بوده همه چی واسه زایمان توی هفته آینده خوبه. وزن من : 65کیلو و 800 گرم وزن شما: 2 کیلو و 812 گرم فشارم : 12 روی 8 دکتر گفتن که بین بیهوشی و بیحسی ... بیحسی عوارض کمتر داره و پیشنهاد داد که اسپاینال بشم راجع به کمردرد هم گفت که کمردرد از عوارض بیحسی نیست و فقط سردرد داره که با خوردن مایعات زیاد حل میش..... واسه 4 مهر ساعت 6 صبح باید بیمارستان باشم که دکتر 7:30 میان و تا 8 دیگه انشااله شما به دنیا میای. امیدوارم بیحس کنم و بعدا درد کمر و عوارض دیگه نداشته باشم تا بتونم از شما به خوبی مواظبت کنم. مام...
29 شهريور 1392

سونو گرافی هفته 36

23 شهریور 1392 گل پسر بی نامم سلام 17 شهریور92 با بابایی رفتیم سونوگرافی دکتر کاووسی. این واسه آخرین بار بود که توی سونو میدیدمت. اول طول استخوان ران شمارو اندازه گرفت که 6.99 سانتی متر بود. بعدش قطر دور سرت رو که 9.02 سانتی متر بود. دکتر کاووسی اندازه ها رو به فارسی داخل جواب نمی نوسیه و من تصمیم گرفته بودم که ازش بپرس... من : دکتر دور سرش چند سانت بود؟؟؟ دکتر:شما دور سرشو میخوای واسه چی؟ من: ): دکتر: 9.02 CM خلاصه پسرم دوباره دست خوشکلتو بهمون نشون داد که اول مشت کرده بودی بعدم بازش کردی... بعد هم پای کوچولوتو داشتی به زیر معده ام فشار می دادی که اونو بهم نشون داد و گفت اینم کف پاش. بعد اومد سراغ صورتت..... وای خدای من ...
23 شهريور 1392

چکاپ هفته 35

١٢ شهریور 1392 پسرکم تاریخ 10 شهریور رفتیم دکتر....... خانم دکتر وقتی که شکمم رو دید برعکس ماه پیش خیلی خوشحال شد و گفت که اه.... چقدر خوب رشد کرده..... توپولی شده!!!!! وزنم شده بود 65 پسر نازم.... یعنی از 17 روز پیش تا حالا 3 کیلو اضافه کرده بودم. که همین باعث شد دکتر بگه که دیگه یه روز در میون برنج بخور.... ! فشارم هم 11 روی 8 بود که خوب بود. فدات بشم واسه من مهم نیست که وزن اضافه کنم این واسم مهمه که شما به وزن ایده آل برسی و خوب رشد کنی و سلامت به دنیا بیای. یه سونوگرافی هم واسم نوشت که واسه یک شنبه هفته آینده نوبت گرفتم یعنی 17 شهریور که فکر کنم آخرین دیدار من و شما قبل از به دنیا اومدنت باشه. راجع به تاریخ زایمان سوال کردم که...
12 شهريور 1392

سونوی هفته بیست و نهم

٢ مرداد 1392 دوشنبه 31 تیر 1392 رفتیم سونو دکتر کاووسی! وزن و دور سر و اندازه استخوان ران رو اندازه زد! همه چیز طبیعی بود عسلم. و بعد سوالات من شروع شد: من:دکتر الان سرش کجاست ؟ چرخیده؟  دکتر: سرش پایینه . بععععععله چرخیده! من : دکتر در سونو های قبلی دستا و انگشتاشو بهم نشون ندادن ......!!!!؟؟؟؟ دکتر چند لحظه دنبال دستای کوچولوت گشت و وقتی پیداش کرد گفت : ایناهاش ! شما دستت رو مشت کرده بودی ... 4 تا انگشتت رو بهم نشون داد و شمرد...1...2....3....4 ... پنجمیش کجاست؟؟؟ اهان این پشته! و من....... خیالم راحت شد که 5 تا انگشت کوچولوت سر جاشه!!! بعدش هم دست دیگه ات .. که دکتر گفت : اینجاست .... گذاشته روی...
3 مرداد 1392

چکاب ماه هفتم

٢٠ تیر 1392 پسر گلم هر روز داریم به روز اومدن شما نزدیکتر می شیم. دو روز پیش یعنی 18 تیرماه 1392 رفتیم مطب دکتر کریمی واسه چکاپ ماهیانه. بابا وحیدت اون روز نرفته بود شرکت و عصر ساعت 6 راه افتادیم به طرف مطب . ساعت 7.5 نوبت من شد و مثل همیشه صدای ضربان قلب کوچولوت رو شنیدم. خدارو شکر دکتر گفت که رشدت خوب بوده و من الان رسیده بودم به وزن 59.900!!!!!!!!!! عزیز دلم این اولین باری هستش که توی زندگیم وزنم به 60 کیلو رسیده. خلاصه واسمون یه سونوی دیگه نوشت که باید برم انجام بدم. البته هنوز دو دلم که 4 بعدی برم یا معمولی؟؟؟ بعد از دکتر با بابایی رفتیم چیتگر ؛ خیلی خوش گذشت و کلی عکس گرفتیم بعدش هم رفتیم دریاچه و یه گشتی زدیم ...
3 مرداد 1392

ویزیت ماه پنجم

١٤ خرداد 1392 عزیزم روز ١١ خرداد ٩٢ باید می رفتم دکتر آخه ویزیت ماه پنجمت بود. رفتم روبه روی شرکت بابایی که اونجا ایستاده بود. یه خبر خوب اینه که نی نی عمو نویدت هم پسره........ یه همبازی داری... امیدوارم اینقدر با هم نزدیک باشین که مثل برادر واست باشه .. شما ٥ هفته از اون زودتز به دنیا میای . خیلی دوست دازم که باهاش صمیمی بشی مثل یه داداش توی زندگیت بتونی روش حساب کنی. خلاصه اینکه صدای قلب قشنگتو واسه دومین بار شنیدم. خانم دکتر گقت که رشدت خوب بوده و مسئله ای نداری. گلم من از ٥٢ کیلو الان شده بودم ٥٦ کیلو. نگران بودم که مبادا به اندازه اضافه وزن نداشته باشم که شما مشکلی داشته باشی. که خدارو شکر دکتر گفت که خوبه. دیگه اینک...
3 مرداد 1392

سونوگرافی سوم- هفته 18 بارداری

١٠ ادیبهشت 1392 پسرک قشنگم امروز ١٠ اردیبهشت ١٣٩٢ هستش و من و بابا وحیدی تا چند ساعت دیگه دوباره شمارو می بینیم. خیلی بی قرارم دلم می خواد این چند ساعت هم به سرعت بگذره . امروز می ریم واسه سونوگرافی ناهنجاری احتمالی جنین و تعیین جنسیت. همش دعا می کنم که سالم باشی. امروز هم مشخص می شه که شما واقعا پسری یا خانم دکتر انارکی اشتباه حدس زده بودن در هفته ١١. آخه اگه یادت باشه گفتم که وقتی بابا پرسید جنسیتش مشخصه یا نه ؟ خانم دکتر فرمودند ٨٠% احتمال می دم که پسره. و لی باید هفته ١٨ دوباره تشریف بیارید.چه دختر باشی جه پسر ... شما همه زندگی  منی . دوست دارم. . . . عزیزم امروز ١١ اردیبهشت ١٣٩٢ هستش. بالاخره رفتم سونوگرافی عزیزم. شم...
3 مرداد 1392