رادمهررادمهر، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره
آرتامهرآرتامهر، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

رادمهر...آرتامهر.....دوفرشته زمینی ما

@photo.Radmehr پیج عکاسی مامان سحر

آغاز سفر خوش باد

پسرکم ... آغاز بودنت را خوش باش می گویم و در آستان معجزه حیرت انگیزت زانو می زنم.

چه بی بهانه آمدی !!! قناعت را چه کسی آموزشگرت بود که اینچنین بی چشم داشت و بی کشتار زمان  آمدی ؟؟؟ منت آمدنت را هیچ نکشیدم جگر گوشه ام! چه بی ریا انتظار را تحمیل نکردی! آمدنت خوش باد!

از خوش باش ها که بگذریم .... پنجم بهمن ماه هزار و سیصد و نود و یک  یادآور اولین نشانه حضور شماست. آنجا که احساس پاک مادر بودن با برگی از علم پیوند می خورد و دو خط قرمز پیام آور طپیدن قلبی پر مهر میشود به نام رادمهر.....!

آنجا که پدر متحیر میشود ...... سپس شادمان .......... سپس شاکر.

قدر دانی از آمدن بی چون و چرایت بی انتهاست .... اما باز زمان, راه رفتن را به من نمایان می کند.

عکس نخست

 آزمایش بتا 5اسفند1391

 

بازم سلام بعد از یک سال

پسرک های من سلام. باز هم اینجا اومدم بعد از دقیقا یک سال..... با مشغله های خیلی زیاد واقعا وقتی نمیمونه واسه دلنوشته های مادرانه ام. البته پیج اینستاتون که فعاله و اونجا همه روزمرگی ها و دلنوشته های مختصر رو مینویسم.  @rad_arta_mehr  یک سالی هست که میزبان کروناییم... خیلی چیزا عوض شده... مدرسه رادمهر جانم که کلاس اولیه انلاین، کلاس موسیقی آنلاین کلاس زبان آنلاین.  این روزها اکثرا خونه هستیم و خیلی از تفریح ها ممنوع شده...مهمونی تعطیل...پاساژ گردی تعطیل... استخر..... شهربازی.... رستوران همه تعطیل. روزای قشنگی نیست عزیزای دلم. ولی همین روزای زمستونیه سخت من با بودن شماها گرمه گرمه. دیگه چیزی نمونده. واکسن دا...
21 دی 1399

بعد از یک سال سلام دوباره

فرشته های نازم سلام.. اول اینکه واقعا اینجا ننوشتن از شما یه گناه نابخشودنیه بزرگه.... درسته که اینستاگرام تازه نفس تره و قدرتش رو به رخ وبلاگ میکشه. اما واقعا دلنوشته های اینجا با شما با هیچ کجا قابل مقایسه نیست.  دلم واسه نوشتن واستون و از شما گفتن و خاطره کردن تنگ شده عزیزای دلم. هم اینکه درگیر پیش دبستانی رادمهر جان بودم.. هم اینکه شروع دوباره کارم باعث میشه کمتر به وبلاگتون سر بزنم و بیشتر در حال کار باشم. از این روزاتون بگم قشنگای من: از اول مهر امسال یعنی ۹۸ که رادمهر پیش دبستانی رامان ثبت نام شد. با دوستای خوبش فراز و آرمان... روزای اول که من و آرتامهر نازم میرسوندیم داداش رو. الان که واسش سرویس گرفتم. کلاس موسیقی ارفش تموم ...
11 دی 1398

اولین دندون لغ رادمهرم

سلام رادمهر ناز خودم. امشب که دارم این پست رو واست میزارم یکشنبه دوازدهم اسفند نود و هفت. اول اینکه بدون خیلی خیلی خیلی دوستت دارم. دوم اینکه امشب متوجه شدیم که دندونت لغ شده. همون اولین دندونی که در آوردی. دندون جلویی سمت چپ پایین. واست سیب آوردم ، موقع گاز زدن گفتی درد میکنه.بهش دست زدم دیدم لغ شده. احساسمو نمیتونم واست تفسیر کنم. وقت بغض گلومو گرفت و اشک شادی راهی چشمام شد. شادی ازینکه بزرگ تر شدی،ازینکه وارد یه دوره جدید از زندگیت داری میشی.شادی از تحولات روحی و جسمی لذت بخشت. همش میپرسی دندونم که بیوفته درد داره؟؟؟ اگه بچه ای دندونشو قورت بده چی میشه؟؟؟دندونم افتاد باید چیکارش کنیم؟ پسر نازم، امیدوارم همیشه همه تحولات رشدت ...
13 اسفند 1397

آرتامهر قشنگم ،سخنی با خودت

سلامی دوباره. آرتامهر عزیزتر از جانم. این پست مخصوص شماست. آرتامهر عزیزتر هر چیزم. تابستون هم تموم شد و پاییز اووومد. مهر و آبان رنگارنگ و سرد اما دوست داشتنی. آرتامهر مهربونم. این روزها روزهای عاشقیه من و شماست..... اینقدددددرررررر شیرین شدی و عزیز شدی و حکم هوا شدی برای نفسهامون. هر لحظه بیشتر از لحظه قبل عاشقت میشیم. از تک تک حرکاتت متعجب میشیم و از ذوق روحمون پر میکشه تا آسمون هفتم!!!!!! ارتامهر نازنینم. هنوووزم برای من جای تعجب و سواله. میشه مگر این همه تفاوت روحی با برادر نه چندان بزرگترت؟؟؟؟ مغغغروووری بینهایت، مستقلی بی اندازه و عجییییب عاشق موسیقی و عجیب تر عاشق توپ و فوتبال. ارتامهر قشنگم، این روزهات به نگاه کردن ...
11 آذر 1397

اولین جمله های زیبای آرتامهر نازنینم

امروز 13 مهر نود و هفت پسر نازم.آرتامهر عزیزم. امروز شما دقیقا دوسال و 14 روزته. تا قبل از دیروز کلماتی رو میگفتی مثل مامان، بابا، داداش،آب ،دد، نون، بابای، ایز(بریز)، دادا(اینجا)،نه، و چندین کلمه دیگه. اما یه اتفاق جالبی که افتاده اینه که از دیروز شروع کردی به جمله گفتن.و یکدفه کلمات زیادتری رو میگی. دیروز با داداش که از پارک برمیگشتیم سرایدار ساختمون بهت یه توپ داد.شما اومدی توپ رو بهمن نشون دادی و گفتی:عمو داد!!! با رادمهر بازم بهت گفتیم کی داد؟؟؟ و کلی بهت خندیدیم و تشویقت کردیم. عصر هم واسه بابا گفتی توپ عمو داد.... امروز برای اولین بار گفتی : باشه! سر قشنگشتو به نشونه تایید کج میکنی و با صدای نازت میگی باشه. جمله : داداش گفت. هم ...
14 مهر 1397

ادامه تابستان نود و هفت

عاشق این عکستم زندگیم عکس خاطره انگیز، ژستهای دلبرانه نازنین من. مرداد نود و هفت عاشق چشماتم. بابلسر هفته اول شهریور نود و هفت پدرپسری دریایی شبی از شبهای تابستان. مهمونی خونه خاله بابایی. همراه نفس جان.که بهتون خیلی خوشگذشت نفس عزیزم.همبازی دوست داشتنی پسرها جیگرطلای من همان شب بروجرد هفته اول شهریور. خانه پدری پسرکم عاشق دایناسور. همیشه مشغول دایناسور بازی و حتی ژست دایناسور گونه تابستان و پارک ها. دولغت جداناشدنی. تابستان امسال تقریبا سه شب در هفته با دوستای نازنین پسران در پارک به سر میبردیم آرتامهر نازم عاشق فوتبال و توپ. از عاشقانه های ارتامهر و توپش بازم عکس میزارم و توضیح بیشتر میدم یک روز...
12 مهر 1397

دوساله و پنج ساله مهربان من

بازم سلام پسرای قشنگ. بازم ببخشین منو که اینقد دیر به دیر مینویسم واستون. تابستون نود و هفت هم سپری شد. زیبا بود. و گرم از عشق شما دوتا نازنینم. کارهای زیادی کردیم.... یه سفر شمال خوب و خاطره انگیز و دریایی رفتیم... رادمهر جان کلاس زبانش رو عوض کرد و با یک ترم کلاس تکرار توی اموزشگاه کودکان برتر نزدیک تر به خونه ثبت نام کرد. آرتامهر قشنگم دندونای نیش و آسیابش کامل شد... کلمات زیادتری رو یاد گرفت.... و همچنین با پوشک خداحافظی کرد و به استقلال درود گفت.. رادمهر نازم ساز بلز رو تموم کرد و فلوت رو شروع کرد... و دیگه.... من.... عاشق تر شدم.... وابسته تر شدم... دلبسته تر شدم به شما دوتا. دوتا فرشته نازنین من. همکلاسی های نازت در اموزشگاه بهرستگا...
12 مهر 1397

آرتامهر، پسرک دوست داشتنی من

این پست فقط مخصوص شماست نفسم. شمایی که بیست و یک ماه پیش اومدی توی زندگیمون و خوشبختیمونو کامل کردی. این روزا روزای عاشق شدن منه، عاشق تو شدن.عاشق نگاه مهربونت و که یه دنیا محبت داره. آرتامهر نازم، از وقتی اومدی با خودم میگفتم دوتا داداش خواهند بود دقیقا شبیه به هم، احساسات،رفتارها ، اخلاقیات و رفتار. اما وقتی اومدی دیدم. تو آرتامهری و رادمهرم رادمهر. آرتامهری و شخصیتی کاملا مستق از داداشت. از همون روزای نوزادی تفاوت هاتو در مقایسه با نوزادیرادمهر جون میدیدم. این شد که برای من شدی آرتامهر امروز. در یک کلام: مستقل، حساس، متوقع، باهوش این روزا روزای قشنگ منه مامانی. نزدیک به دوسالت داره میشه. از اول اردیهشت کم کم شیر خوردنت روﺋکاهش دادم...
8 تير 1397