سلامی با طعم دلتنگی
25 دیماه 96
پسرای نازم سلام. بعد از یک سال دوباره اومدم اینجا تا واستون بنویسم. در اصل دیگه تصمیم گرفتم همیشه بیام و ادامه روزای قشنگ زندگیمونو اینجا بنویسم. اینجا یه جورایی خیلی احساس خوبی بهم میده. نوستالژیه. جایی که از پنج سال پیش دارمش و توش درد و دلای زیادی واستون نوشتم.
این یک سال توی اینستا واستون مینوشتم. ولی خب... اونجا انگار یه ویترینه نه چندان دوست داشتنیه که هر کس بهش دسترسی داشت و عدهدای زیادی اونجا بودن که مطالب رو میخوندن.به همین خاطر اونجا نمیشه درد دلای مادرانه رو نوشت. اینجا واسمون مثل یه خونه گرم و خوش عطره. جایی که دلامون توش آرومه و من دستم به نوشتن میره.
اگه هیچ چیز واستون به یادگار نزاشتم ، بدونین یه دنیا حرف قشنگ رو اینجا میتونین پیدا کنین. وقتی دلتون واسم تنگ شد و وقتی که دوست داشتین صدامو دوباره بشنوین. من اینجام. با دنیا احساس پاک و خالص نقره ای رنگ به شما دوتا فرشته زندگیم.
دوستتون دارم. بیشتر از هر چیزی که فکرشو بکنین.