رادمهررادمهر، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
آرتامهرآرتامهر، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

رادمهر...آرتامهر.....دوفرشته زمینی ما

@photo.Radmehr پیج عکاسی مامان سحر

دلم واست تنگ شده

1392/6/16 18:36
نویسنده : سحر
206 بازدید
اشتراک گذاری

١٦ شهریور 1392

پسرکم فردا دوباره و فکر کنم واسه آخرین بار ببینمت البته از طریق سونو گرافی. فردا ساعت 6:30 نوبت دارم. آخرین بار هفته 29 بود که دیدمت و فردا هفته 35 هستم. خیلی نگرانم که خوب وزن گرفته باشی آخه شکمم خیلی کوچیکه و خودم رو همش مقصر می دونم که شاید خوراک خوبی ندارم. فردا خیلی خوشحال می شم اگر دکتر بگه که وزنت بالای 2700 هستش. 3 هفته دیگه وقت داریم واسه رشد شما گل پسرم.

این روزا خیلی دلم گرفته.... آخه مامان مینا دوباره حالش بد شده و باید بیمارستان بستری بشه. فکر نمی کنم واسه تولد شما حالش خوب بشه و بتونه بیاد تهران. اما خاله آذر قول داد که بیاد. البته من می دونم که چقدر سخته واسش با سارینا و سامیار. مخصوصااینکه سارینا باید بره مدرسه. عمه ساحل و مامان جون و مارال و درسا هم گفتن که میان. دوست دارم که وقتی شما به دنیا میای دور و برم شلوغ باشه و همه باشن. اما خب خودت می دونی که مامان مینا واسه من یه چیز دیگه است. این روزا حالش خیلی بده و دایی احسان و بابا منصور خیلی نگرانن و همش دارن ازش مواظبت می کنن.از خدا می خوام که هر چه زودتر خوب بشه و واسه تولد شما بتونه بیاد اینجا.

چقدر خوبه که شما هستی!!! یه دلخوشی بزرگ توی این روزای خاکستری من!!! نمی دونم چطوری باید از خدا واسه این هدیه اش قدردانی کنم. فقط امیدوارم که لایق داشتن شما باشم پسرم.

راستی هنوزم اسم نداری عسلم. آریانوش و فریمان انتخاب هامون هستن اما می دونی که مهرگان یه چیز دیگه است.

فردا می بینمت پسر نازم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مژکان
16 شهریور 92 18:43
سلام ببخشید فضولی میکنم ولی مهرسام اسم قشنگیه