ازت ممنونم
٢٧ آذر 92
پسرکم
در اوج خنده های معصومانه ات غرق می شوم آنگاه که بی ریا در تلاقی ناکامی های من با شروع تو ،می گذری و می بخشی! مبهوت مانده ام.... اینهمه سرزندگی پاداش کدامین صبوری من است؟ لایق بودنم را کدامین خدای ناموجود قابل دانست؟ ناموجود بودنش را به تسلیم نشسته ام. زمانی برای رسیدن به نیاز عبادت در من بیدار شد با آمدن تو و با آرمانی آمدن تو!
چگونه بیابم واژه ای را که یاریگرم باشد در تفسیر این شادی بی محابا بزرگ...... ! آمدن رویایی ات باور را بر من غیر ممکن کرده است.هنوز در حیرت حقیقت داشتنت هستم!
این سراپا بی اختیاری را بر من ببخش پسرکم.... تا کنون چنین مبهوت نبوده ام... فرصتی ببخش.... یاریگرم باش..... تا باور کنم بودنت را ...... و حاضر شوم آزمون دارندگی ات را!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی