این روزها. خرداد و اردیبهشت 97

پسرای ناز من سلام.
واقعا منو ببخشین که دیگه دیر به دیر براتون مینویسم.
ولی دیگه با این حجم مشغله روزانه با شمادوتا واقعا دیگه کمتر میرسم بنویسم.
اردیبهشت و خرداد نود و هفت و پشت سر گذاشتیم، روزای زیبا و پر از بودن با شما، هوای ملایم و بهاری و اکثر روزهای بارونی که چندین سال اخیر بی سابقه بود.
تابستون شروع شد باهمه  خوشحالیاشو و روزای طولانیشو و گرمای مطلوبش(البته برای من تیرماهی که عاشق خورشیدم).
پسرای نازم این روزا پر ز بودن با شما دوتاست، لحظه لحظه های بیست و چهار ساعت شبانه روزم خیلی مویرگی با نفس کشیدن شما دوتا گره خورده. هر روز بیشتر عاشقتون میشم، هر روز بیشتر وابستتون میشم.
این روزا سه روز در هفته رادنهر جان کلاس زبان میره، میریم میرسونیمش و با آرتاجون میریم خونه مامان مینا، آرتامهر اونجا میخوابه و اکثرا وقتی مه خوابه میرم دنبال رادمهر حون و میارمش خونه مامان مینا، بعد از بیدار شدن آرتامهر و یهوکم شیطونی و بازی با دایی و بستنی خوردن و کارتون دیدن، نزدیک غروب برمیگردیم خونه تا بابا بیاد و شام بخوریم و بازم بازی با بابا و شیطونی و البته دعدای باهم دیگه و بعدشم پروژه نفسگیر خوابیدنتون.منتظر تاکسی برای رفتن به کلاس زبان و موسیقی

29 اردیبهشت که تولد بابایی بود و بعد از برگشتن از کلاس زبان کیک و کادو خریدیم و سورپرایزش کردیم..یهروز اردیبهشتیه عالی با خاله فرشته و آیهان جونیه شب اردیبهشتی که من داشتم داداشو میخوابوندم و اومدم دیدم رادمهر نازم اینجوری بغل باباییش خوابش بردهدوشنبه چهارم تیرماه .کلاس موسیقی رادمهرجون. چند ساعت قبل از فوتبال ایران و پرتقال در جام جهانی. که 1-1 مساوی کردیم ولی خب بازم متاسفانه حذف شدیمتیر97,تازه موهاتو کوتاه کردی خوشکلممورچه خوار و دیگر هیچقبذ از آرایشگاهعمه جون اومده بود خونمون و عصرا میرفتیم گردش و خریدباغ وحش صفادشت. اواخر فروردین 97عاشق این دوجفت چشم شبیه هم و نازمشکار لحظه ها از راه دور، یه روز خردادی و تماشای  کارتون. فقط عاشق اون سبک  تی وی دیدنتم آرتامهرم. قربون اون دستی که گذاشتی زیر سرت مامانم.
عشقم،نفسم،جوووونم، همه چیزم
کلاس زبان رادمهر جون و دوستای نازش.
تیچر: میس مرجان. ترم اولکارنامه ترم pre پسر خوشکلم رادمهر جان
و این بود خرداد و اردیبهشت ما. به امید تیرماهی زیباتر.
عاشقتونم عسلای من