رادمهررادمهر، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
آرتامهرآرتامهر، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

رادمهر...آرتامهر.....دوفرشته زمینی ما

@photo.Radmehr پیج عکاسی مامان سحر

این روزها 23 مرداد 93

1393/5/25 13:37
نویسنده : سحر
3,995 بازدید
اشتراک گذاری

 

پسرکم ..

مرداد 93 هم اومد و رفت و شما یک ماه بزرگتر شدی..... شیرین تر .. دوست داشتنی تر....و خواستنی تر.

این روزا دستات رو به همه لبه های میز و مبل می گیری و می ایستی.... تازگی هم که اعتمادت به پاهات بیشتر شده فقط با یک دستت به تکیه گاه تکیه می زنی و تعادلت رو حفظ می کنی.... پسرم... این پاهای کوچولوی خوشکلت رو قوی کن که راه طولانی و پر پیچ و خم اما شیرینه.

باز و بستن کشوی لباسا و ریختن لباسای تاشده از داخلش و دوباره گذاشتن لباسا توی یه کشوی دیگه شده تفریح مورد علاقه ات.... دیگه از دست شما هیچ لباسی رو تاشده داخل کشو نمی ذارم... چون کار بیهوده ایه.. چرا که چند دقیقه بعد همه شون روی زمین ریخته شدن... آشفته و نامنظم.

یه روز که داشتم لباسات رو تا میزدم و می ذاشتم داخل کشو ؛خودتو سریع رسوندی و دونه دونه لباساتو بیرون کشیدی و انداختی زمین. من دوباره تا کردم و گذاشتم داخل کشو و باز شما ..... چند بار این کار تکرار شد و دیگه آخر سر شما لباسو از من گرفتی و پرتاب کردی بیرون و با عصبانیت سرم جیغ کشیدی.... فدای چشمای نازت بشم که عصبانیتشم خوردنیه!

 

تفریح این روزای بابایی اینه که وقتی از سر کار میان بدو بدو میرن یه روسری میارن و میکنن سرشما... شما که مقاومت می کنی و سریع از سرت درش میاری.. اما همون یک ثانیه دیدن شما با روسری لذتی داره غیر قابل وصف!

این روزا یه تفریح دیگه هم به لیست خوش گذرونی ها اضافه شده : ماشین لباسشویی.. وقتی که روشنه توی کل اون یک ساعت شست و شو می ری روبه روش می شینی و با دهن باز از تمرکز و تعجب بهش نگاه می کنی. و وقتی هم که خاموش باشه اینه اوضاع آشپزخونه ما:

این روزا خودت می خوای لباس بپوشی مامانی! لباست رو میگیری و از روی سرت و موهات میکشی پایین.. از روی صورتت رد می کنی و می رسی به سینه ات.. بعد متوجه می شی که اصلا لباس از سرت داخل نرفته!

عاشق لبخندتم مامانی:

 

پسندها (1)

نظرات (2)

ناهيد
27 مرداد 93 14:11
اي جونم چقدر بزرگ و ناز شده ميبينم كه چتري هاش رو كوتاه كردين مبارك باشه رادمهر هم عاشق كشو هاي شماست p:
معصومه
1 شهریور 93 10:54
دقیقا مثل اینروزای ما