رادمهررادمهر، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
آرتامهرآرتامهر، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

رادمهر...آرتامهر.....دوفرشته زمینی ما

@photo.Radmehr پیج عکاسی مامان سحر

این روزها 7 تیر 1393

1393/4/7 18:36
نویسنده : سحر
3,379 بازدید
اشتراک گذاری

تابستون با خورشید داغش اومد پسرم.... بیست و هشتمین خورشید تابستون من از راه رسید در حالی که یه خورشید بخشنده هر روز چشمای نازش رو به روی چشمام باز می کنه. رادمهرم این قشنگ ترین تابستون منه. میدونی عاشق تابستونام, اما این تابستون با بودن تو .... یعنی بهشت.

این روزا روزای گرمیه که هر روزش داره با بودن شما عطر بهار می گیره....

این روزا دیگه کامل می تونی چهار دست و پا بری..... اولش یه کم سینه خیز می ری بعدش یادت میوفته که می تونی روی زانوهات بایستی .. اونوقت چهاردست و پا می شی و ادامه راه رو سریع تر طی می کنی

این روزا دیگه کشیدن جارو برقی همراه با شما یه تفریح دوست داشتنی شده.... به محض اینکه جارو رو میارم توی هال چشمات گرد می شه و برق می زنه. با یه جیغ بلند که از خوشحالی و هیجان خیلی سریع میای به سمتش... وقتی روشنش می کنم با صدای بلند باهاش آواز می خونی... با روروک دنبال دسته جارو راه میوفتی و محکم نگه اش می داری.... با هر حرکت جلو و عقب کشیدن شما هم با جارو حرکت می کنی.... خیلی این کارت بامزه است زندگیم.

این روزا دیگه با دوتا دندون کوچولوت نون و بیسکوییت رو گاز می زنی و می جوی.. بیشتر به غذاهای سفت علاقه داری تا سوپ میکس کرده....وقتی شیشه آب خنکت رو می بینی ذوق می کنی و از دست من می کشیو بیبری توی دهنت.

این روزا وقتی که شب دیگه خوابت گرفته همه جای خونه رو نگاه می کنی تا منو پیدا کنی بعدش با چهادست و پا در حالی که یه گریه الکی و تصنعی رو سر می دی که بیشتر شبیه سرفه است تا گریه میای پیش من و میخوای از پاهام بالا بیای تا بغلت کنم.

این روزا اصلا توی کالسکه نمی شینی. به محض اینکه بزارمت داخلش و کمربندش رو ببندم انگار که زندانیت کردم با چشمای پر از التماست بهم نگاه میکنی و گریه می کنی.. می دونم که خیلی بدت میاد آخه گریه ات واقعی و چشمات پر از اشک می شه عشقم

این روزا هر موقع که خوابت میاد یا شیر میخوای و من دیر می رسم ...شروع می کنی به نق زدن و در همون حال موهات رو با دو تا دستات از هر دو طرف می گیری و میکشی......آخه قربون قدت بشم من این چه کاریه؟؟؟ یا یکی دوبارم که در حالت نشسته خودتو به عقب پرتاب کردی روی زمین که من نیمه راه گرفتمت.

این روزا دیگه راحت دستات رو می گیری به هم جا و می ایستی... از حالت نشسته چهار دست و پا می شی..... حتی از حالت ایستاده به مبل خودتو رها می کنی رو زمین و میشینی

این روزا شیطون شدی.... دوست داشتنی و دوست داشتنی و دوست داشتنی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان امیرصدرا
15 تیر 93 13:10
خدا حفظت کند پسرمن همین الانم واسه ی جارو برقی میمیره مجبور شدیم برایش یک جاروی سوخنه گیراوردیم خوشحال میشم به من هم سربزنید